معرفی کتاب سیستم معاملاتی چنگال اندروز

نام کتاب : سیستم معاملاتی چنگال اندروز
عنوان اصلی: trading with median line: mapping the markets 2003
نویسنده: مورگ تیموتی
مترجمین: وحید درزی – نفیسه صالحی
تعداد صفحه: 136
نشر: آراد
شابک: 0-212-186-۶۰۰-۹۷۸
قطع: وزیری
وزن: ۷۰۰ گرم
قیمت کتاب: 12۰۰۰ تومان

سرفصلهای کتاب

● فصل اول : معرفی
● فصل دوم : معامله با خطوط میانی: رسم خطوط میانی
● فصل سوم : خطوط میانی شیف
● فصل چهارم : خطوط میانی داخلی
● فصل پنجم : خطوط میانی شکاف 45
● فصل ششم : مثال‌های معاملاتی: استفاده از خطوط میانی
● فصل هفتم : رسم خطوط موازی خط میانی، خطوط موازی لغزشی و خطوط هشدار
● فصل هشتم : کاربرد خطوط میانی در تشخیص جهت روند
● فصل نهم : خط میانی به عنوان سد آزمودن روند
● فصل دهم : استفاده از شمارش پیوت 4-0 برای پیش‌بینی حرکات بازار
● فصل یازدهم : ترکیب شمارش پایه و خطوط میانی برای پیش‌بینی مناطق پیوت بالقوه

مقدمه نویسنده:

محتویات این کتاب نمی‌تواند کسب سود را تضمین کند. معامله در بازارهای آتی کالا و خریدوفروش سهام به‌طور طبیعی پرریسک است و این کتاب نمی‌تواند برای همه افرادی که خواندن آن را انتخاب می‌کنند، مناسب باشد. نویسنده در گذشته تکنیک‌های ارائه شده در این کتاب را آزموده و قابل اطمینان یافته است؛ اما هیچ تضمینی وجود ندارد که این تکنیک‌ها بتواند در آینده هم به‌درستی عمل کند. هر معامله‌گری مسئول اعمال و رفتارهای خود در زندگی و در بازار است. محتویات این کتاب را نمی‌توان و نباید به‌عنوان پیشنهادی برای خریدوفروش هر نوع کالا یا قرارداد آتی یا سهام در نظر گرفت. همچنین خواندن این کتاب برابر با توافق شما با سلب مسئولیت و مبراسازی نویسنده، توزیع‌کنندگان و مترجمان آن از هرگونه مسئولیت یا دعوی قضایی است، حتی اگر این کتاب را به‌صورت غیرقانونی یا از طریق کپی‌کردن به‌دست آورده باشید.
این کتابچه راهنمای معامله‌گری را به کسانی تقدیم می‌کنم که مرا این فردی ساختند که اکنون هستم.
بن ، مرا با دنیای معامله‌گری و تحلیل تکنیکال آشنا کرد. تا ‌امروز هیچ کتابخانه معامله‌گری کامل‌تر از آن ندیده‌ام. او دست‌نوشته‌های اصلی، نمودارها و نامه‌های بزرگانی چون آلن. ایچ. اندروز ، راجر بابسون ، آر. ان. الیوت ، دبلیو. دی. گن و جرج مارشال ؛ و همچنین؛ کتاب‌های متداولی درباره معامله‌گری و تحلیل تکنیکال از «دوران طلایی تحلیل تکنیکال» به من معرفی کرد. در حال حاضر، اطمینان دارم در هرجایی که در حال استراحت است، این فرصت را دارد که به بازارهایی همچون بازار مس فشار وارد کند.
جرج اگان مرا استخدام کرد تا به من معامله ارزها را آموزش دهد. او گفت: «فقط در روی زمین به دنبال اسکناس‌های دلار باش و آن‌ها را بردار. هنگامی که اسکناس‌های پنج و ده دلاری را دیدی، آن‌قدر تنبل نباش که فراموش کنی آن‌ها را برداری.»
جیم مک‌نالتی اولین محدوده معاملاتی ارز فرانک بلژیک را به من ارائه داد. او با مخاطبینش سخاوتمند بود و هنگامی که من را درحال فعالیت مشاهده می‌کرد، به سرعت سرنخ‌های بیشتری به من نشان می‌داد. او جالب‌ترین معامله‌گری است که تا به‌حال ملاقات کردم، البته طبق ادعای بیل موری آن‌قدرها هم عجیب نبود.
دیو هاروی مرا استخدام کرد تا یک حساب معاملاتی را مدیریت کنم و سپس، سبدهای سهام بزرگ و بزرگ‌تری را برای مدیریت در اختیارم گذاشت. یکی از خاطرات معاملاتی مورد علاقه‌ام به زمانی برمی‌گردد که من و دیو بر روی زمین نشسته بودیم و می‌خندیدیم تا زمانی که در نیمه شب برای وضعیت معاملاتی ین ژاپن مجبور به گریه شدم. او مرد خوب و خوش‌قلبی است که همیشه دوستش دارم.
دیو ویتیل بسیار سخت‌کوش است و همیشه، با افزایش مسئولیت در کارهایش نتیجه بهتری می‌گیرد. او همیشه ارزش وفاداری و تعهد را می‌داند و به‌طور کامل آن‌را جبران می‌کند. هنگامی که در موقعیت زیان‌دهی قرار داشتم و نگران از دست‌دادن سرمایه بیشتری بودم، به من گفت: «طناب را به دست تو دادم. اگر یک موقعیت معاملاتی را می‌بینی، آن را بگیر. به تو می‌گویم که چه هنگام خودت را دار خواهی زد.»
صدها عضو (البته الآن واقعاً بیش از هزاران عضو) هستند که در انجمن اینترنتی مید‌ین‌‌لاین که برای خلق این اثر تأثیر به‌سزایی داشتند. آن‌ها منتقد، صبور و گاهی عجول هستند و تکنیک‌های خود را با گروه به‌اشتراک می‌گذارند. صادقانه می‌توانم بگویم که در اینترنت هیچ انجمن معاملاتی بهتر از این انجمن وجود ندارد.
در سال 1980، هنگامی‌که معامله‌گری را در بانک هاریس شروع کردم، مایک آوفمان اولین کارگزار من بود. در یک محیط کاری پر از افراد علاقه‌مند به ارتقاء شغلی و پر کردن جیب‌هایشان، مایک همیشه یک حرفه‌ای تمام‌عیار و با شخصیت بود. او برای تعهد و تواضع حرفه‌ای ارزش قائل بود. مایک نزدیک‌ترین دوست من در این حرفه است و مثل برادرم دوستش دارم. دلم می‌خواست که همدیگر را بیشتر ملاقات می‌کردیم؛ اما این نیز بخشی از طبیعت این حرفه است.
پدرم به من می‌گفت: «پسرم، مرد خوبی باش و تمام تلاشت را بکن. این همه آن چیزی است که می‌توانی در زندگی‌ات انجام دهی.» او به سخت‌کوشی، صداقت و تعهد بیش از هر چیزی اهمیت می‌داد و خود سخت‌کوش‌ترین مردی بود که تاکنون دیده‌ام. نمی‌توانستم او را به‌چشم یک دوست ببینم تا اینکه هر دو به بیماری سختی مبتلا شدیم؛ با هم برای ماهیگیری به فلوریدا رفته بودیم. در آن مسافرت، پدرم یکی از بهترین دوستان من شد و اکنون، روزی نیست که نسبت به او احساس دلتنگی نکنم.
مادرم به‌تنهایی خانواده را با هشت فرزند اداره می‌کرد؛ چون پدرم دوازده ساعت در روز کار می‌کرد. او به من گفت: «پسرم، ما کارمان را انجام می‌دهیم؛ چون مجبوریم که انجامش دهیم. زندگی این‌گونه است.» همیشه، اجازه می‌داد چیزهای جدیدی پیدا کنم و از کشفیاتم هیجان‌زده شوم. اعتقاد داشت که اگر چیزی را تصور کنیم، می‌توانیم آن را انجام دهیم. مادرم در 85 سالگی هنوز هم انرژی بیشتری از من، حتی در بهترین روزهایم، دارد. او را با تمام قلبم دوست دارم. دو فرزند من خوشبخت هستند که با چنین مادربزرگ شگفت‌انگیزی بزرگ شده‌اند.