ورود به معامله پس از شکست سطوح حمایت و مقاومت

یکی از موقعیت هایی که در بازار می تواند منجر به انجام معامله شود ، ورود پس از شکست یک سطح مهم می باشد. مثل شکستن سطوح حمایت و مقاومت استاتیک ، حمایت و مقاومت داینامیک و … سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که آیا صرفا شکسته شدن این سطوح به معنی تداوم حرکت قیمت در جهت شکست بوده؟ و اینکه این موضوع می تواند دلیل موجهی برای ورود به معامله باشد؟

آقای لنس بگز با استفاده از اصول پرایس اکشن طی سه مقاله ی کوتاهی که در ژانویه 2018 منتشر کرده اند ، با تشریح سه مثال متفاوت ، رفتار قیمت پس از شکستن سطوح را مورد بررسی قرار داده اند که در ادامه به آن ها می پردازیم.

لازم به ذکر است که علاوه بر ترجمه ی متن اصلی که از نوع ترجمه ی آزاد می باشد ، توضیحاتی نیز بصورت جداگانه با با های لایت خاکستری آمده است که در متن اصلی مقاله وجود ندارند و این توضیحات توسط مترجم برای درک بهتر مباحث ذکر شده است.

مثال اول :

1- حرکت سریع قیمت و فرار از سطح مقاومتی

به این حرکت صعودی که در انتها منجر به شکست سطح مقاومت شده است توجه کنید. این چیزی است که من دوست دارم ببینم! قیمت نه تنها زمان زیادی را برای شکست سطح مورد نظر و ایجاد یک high جدید در روز جاری صرف کرده است، بلکه به سرعت از سطح مقاومت و نیز از خط روند معکوس عبور کرده است.

توضیح مترجم :  برای ترسیم خط روند در یک حرکت صعودی ، بایستی کف ها را به هم متصل کرده و امتداد دهیم. و نیز در حالت مقابل آن ، برای ترسیم خط روند در یک حرکت نزولی ،بایستی سقف ها را به هم متصل کرده و امتداد دهیم. اما در ترسیم خط روند معکوس ، اصول گفته شده عکس می شود. یعنی برای ترسیم خط روند معکوس در یک حرکت صعودی ، سقف ها را به هم متصل کرده و امتداد می دهیم و نیز برای ترسیم خط روند معکوس در یک حرکت نزولی ، کف ها را به هم متصل کرده و امتداد می دهیم.

 

 

2- ساختار تایم فریم بالاتر

دوما ساختار تایم فریم بالاتر (تایم M15) که در پایین نشان داده شده است ، هیچ دلیلی را مبنی بر تمایل قابل توجه برای صعود قیمت ارائه نمی کند.

توضیح مترجم :   همان طور که از وضعیت کندلی که شکست سطح را انجام داده مشخص است ، قیمت نتوانسته است پس از شکست ، وضعیت خود را در بالای سطح مذکور حفظ کند و نهایتا با ایجاد یک سایه در آن ، شکست را ثبت کرده است. همچنین close این کندل ، به عنوان یک کندل صعودی در منطقه ی پایینی دامنه آن تثبیت شده است.

و همین طور سوئینگ روز گذشته نیز یک سطح مقاومتی دیگر را در نزدیکی موقعیت کندل مذکور قرار داده است. این دلایل باعث می شوند که توجیه قابل قبولی برای صعود وجود نداشته باشد.“

این اولین نشانه برای ناموفق بودن شکست یک سطح است. اما من هرگز به این شکل از کنار این موضوع عبور نمی کنم و شکست سطح را نادیده نخواهم گرفت. به یاد داشته باشید که هیچ تضمینی در این بازار وجود ندارد. شکستی که شاهد آن هستیم ، می تواند یک رالی خوب باشد! به همین دلیل ترجیح می دهم به رفتار قیمت ، پس ازآنکه سطح مقاومت را می شکند نگاه کنم تا مطمئن شوم در آن جا هیچ نشانه ای از قدرتی که بتواند قیمت را در جهت شکسته شدن سطح (در جهت صعود) حرکت دهد ، وجود ندارد.

توضیح مترجم :  به حرکت های تند و پرشتاب که قیمت را در یک جهت حرکت می دهند رالی گفته می شود. در رالی ها یا فقط خریداران حضور دارند یا فقط فروشندگان. و به همین علت قیمت به سرعت در یک جهت خاص پیش می رود.

3- بررسی تایم فریم پایین تر

بیایید برای ادامه ی حرکت روی تایم فریم پایین تر متمرکز شویم تا رفتارِ پس از شکست سطح را بهتر ببینیم.

توضیح مترجم :آقای لنس بگز تحلیل و بررسی را در سه تایم فریم انجام داده اند :

◼ تایم فریم بالاتر (M15)

◼ تایم فریم معاملاتی (M1)

◼ تایم فریم پایین تر (دوره ی این تایم فریم در تصاویر مشخص نیست. می تواند هر تایم کمتر از یک دقیقه باشد. مثل 30 ثانیه ، 20 ثانیه ، 15 ثانیه و…)

تایم فریم بالاتر: قالب کلی بازار را نشان می دهد و از این تایم فریم برای مشخص کردن مناطقی که ممکن است در تایم فریم معاملاتی به عنوان یک مانع به حساب بیایند ، استفاده می شود. در واقع تایم فریم بالاتر جایی است که شما میدان نبرد خود را مشخص می کنید!

تایم فریم معاملاتی: همان طور که از اسمش پیداست برای انجام معامله استفاده می شود. در این تایم تجزیه و تحلیل روند جاری بازار ، بررسی قدرت و ضعف موجود در حرکات قیمت و در نهایت تعیین مسیر احتمالی قیمت با توجه به مناطقی که در تایم فریم بالاتر مشخص شده اند ، صورت می گیرد.

تایم فریم پایین تر: اطلاعات بهتر و جزئیات بیشتری را نسبت به تایم فریم معاملاتی در اختیار ما قرار می دهد و همچنین این امکان را به ما می دهد که زمان مناسب تری را برای ورود و خروج انتخاب کنیم.

لازم به ذکر است که لزوما استفاده از تایم با دوره های ذکر شده ، ضرورتی ندارد و شما می توانید تایم های مناسب با روش تحلیلی خود را تحت عنوان تایم بالاتر ، معاملاتی و پایین تر مورد استفاده قرار دهید. مطلب فوق صرفا روش تحلیل آقای لنس بگز می باشد و برای درک بهتر خواننده بیان شده است.

4- توجه به کندل شکست

به کندل صعودی که در تصویر زیر به آن اشاره شده است توجه کنید. رشد سریع قیمت و عبور آن از خط روند معکوس ، قطعا تمایل به صعود را نشان می دهد اما آنچه اهمیت دارد این است که ببینیم در ادامه و پس از این کندل ، چه اتفاقی افتاده است.

کادر سمت راست مربوط به چارت قیمت در تایم فریم پایین تر می باشد.

بدون شک چنین حرکتی (کندل مورد نظر) ، نتیجه ی فعال شدن حد ضررِ معاملاتِ فروشِ آن دسته از معامله گرانی است که تصور می کردند سطح مقاومت ، مانع از پیشروی قیمت به سمت بالا خواهد شد. اما سوال اصلی این است که آیا این موضوع برای ترغیب معامله گران دیگر و جذب هر چه بیشتر سفارشات خرید ، کافی می باشد؟

5- بررسی الگوی کندلی

صبر کنید! به کادر زرد رنگ در چارت پایین نگاه کنید. این قسمت به هیچ عنوان تمایلی برای صعود را نشان نمی دهد.

توضیح مترجم :  همان طور که از حرکت قیمت در کادر زرد رنگ مشخص است ، به وضوح مشاهده می کنیم که قیمت از حرکت باز ایستاده و این نشانه ی ضعف است! اگر شکست یک سطح با قدرت انجام شود ، انتظار داریم که قیمت به مسیر خود در جهتِ آن شکست ادامه دهد.

6- تلاش های بی فایده قیمت برای فرار

به کادر زرد رنگ در چارت زیر توجه نمایید:

این اتفاقی است که من را خوشحال می کند! قیمت برای بار دوم ، فشار رو به بالایی را وارد می کند اما بلافاصله با عدم موفقیت مواجه می شود و از صعود بیشتر باز می ماند…

7- قصد ورود به معامله همسو با روند را دارید؟

آن دسته از معامله گرانی را در نظر بگیرید که قصد وارد شدن به معامله ی همسو با شکست سطح مقاومت (معامله ی خرید) را داشته اند اما دیر اقدام کردند و ورودشان با تاخیر انجام شده و اکنون رفتار بازار آن ها را نگران کرده است. در چنین شرایطی شخصا اگر بخواهم وارد معامله ی فروش شوم ، زمانی اقدام به ورود خواهم کرد که متقاعد شوم شک به دل آن معامله گران افتاده و کم کم احساس می کنند که ممکن است در معامله خود اشتباه کرده باشند!

توضیح مترجم :  در پرایس اکشن سعی بر این است که ضعف های حرکتی را شناسایی کرده و در خلافِ جهت آن ها اقدام به انجام معامله کنیم. در مثالی که در حال بررسی آن هستیم ، پیدا شدن نشانه های ضعف در حرکتی که منجر به شکست سطح مقاومت شده بود ، سبب می شود که این حرکت از جذب هر چه بیشتر سفارشات خرید ناتوان باشد و در نهایت نیز منتج به فعال شدن حد ضرر معامله گرانی خواهد شد که دیر هنگام به پوزیشن خرید ورود کرده بودند . این موضوع به همراه سایر موارد ذکر شده ، فشار بیشتری را در جهت نزول به قیمت وارد می کند و احتمال ایجاد شرایطی برای ورود به معامله ی فروش را برای ما مهیا خواهد کرد.( ورود در خلاف جهت ضعف بازار ، ورود در جهتِ قدرت بازار است)

8- ناموفق بودن شکست سطح مقاومت

در شرایطی چون شرایط حال ، که ورود به معامله ی فروش در بالای یک سطح مقاومت انجام می شود ، بایستی بسیار احتیاط کنید. درصورتیکه قیمت کماکان موقعیت خود را در بالای سطح مقاومتی که اقدام به شکست آن کرده بود ، حفظ نماید ، آمادگی این را داشته باشید که فرض اولیه ی ما در مورد ناموفق بودن شکست سطح مقاومت و بازگشت آن ، با شک همراه شود!

اولین هدف برای خروج از معامله ، بازگشت قیمت به خط میانگین است.

و دومین آن ، ظاهر شدن قیمت در محدوده ی اولین تراکمی است که در سمت چپ نمودار وجود دارد.

توضیح مترجم :  منظور از بازگشت به خط میانگین چیست؟

بازگشت به میانگین در بسیاری از پدیده ها و نیز رفتارهای انسانی وجود دارد. به این صورت که ، حد میانگین و متوسطی را از یک چیز تصور کنید. هرمیزان انحراف از این میانگین ، باعث بوجود آمدن تمایلی جهت بازگشت به میانگین را در پی خواهد داشت. هرچقدر این انحراف بیشتر باشد ، تمایل بازگشت نیز بیشتر خواهد بود.

آیا افرادی را دیده اید که وقتی خوشی های زیادی در زندگی شان اتفاق می افتد ، نگران می شوند و مدام با خود فکر می کنند که قرار است به زودی اتفاق ناخوشایندی بیفتد؟ در ذهن این افراد حد متوسطی برای میزان خوشی وجود دارد و با هر اتفاق بیش از اندازه خوشحال کننده ای ، آن ها انحرافی را از آن سطح میانگین حس می کنند و به همین خاطر ناخودآگاه منتظر اتفاق ناخوشیندی می شوند که آن ها مجدد به سطح میانگین برگرداند.

ابزار هایی وجود دارند که می توانند حرکت قیمت را میان یک باند بالایی و یک باند پایینی کانالیزه کنند مانند Bollinger Bands و KC در حد فاصل این دو باند یک خط میانگین وجود دارد که بنا به توضیحات داده شده ، انحراف از این خط می تواند پتانسیلی برای بازگشت قیمت به آن خط را بوحود آورد.

در ادامه ، پس از رسیدن قیمت به خط میانگین ، حرکت می تواند به سمت باند بالایی و یا به سمت باند پایینی پیش برود. به همین دلیل بازگشت قیمت به خط میانگین ، مبنایی برای خروج در قسمت اول قرار داده شده است.

 

مثال دوم:

1- قیمت بسیار کُند حرکت کرده

و شدت چندانی ندارد اما قطعا نیرویش برای شکستن خط روند معکوس کافی بوده است.

توضیح مترجم :  سریع بودن یا کُند بودن یک حرکت ، توسط حرکت قبلی آن مشخص می شود. در چارت زیر تعداد کندل هایی که قیمت توسط آنها حرکت نزولی قبل را شکل داده است و فاصله ی قیمتی مشخصی را طی کرده است را در نظر بگیرید و حال با تعداد کندل هایی که حرکت اخیر برای پیمایش همان فاصله ی قیمتی استفاده کرده است مقایسه کنید. واضح است که تعداد کندل های حرکت اخیر بیشتر از حرکت قبلی می باشد و این صرف زمان بیشتر همان کُندی حرکت را نشان می دهد.

موضوع مهمتر این است که هیچ سِشِنی وجود ندارد. هیچ نشانه ای مبنی بر اینکه چنین صعود بیش از اندازه ای را داشته باشیم و یا اینکه تمایلی برای حرکت در جهت عکس و نزول قیمت را داشته باشیم ، وجود ندارد.

2- بررسی تایم فریم بالاتر

اگر به تایم فریم بالاتر (تایم M15) نیز برویم خواهیم دید که هیچ علتی برای این حرکت هیجانی صعودی ، که منجر به شکست سطح شده است وجود ندارد

3- ذهن خوانی معامله گران

در مبحث “بررسی رفتار قیمت پس از شکست سطوح” ، من مایلم خود را در ذهن معامله گرانی بگذارم که با شکسته شدن ناحیه ی مقاومت ، قصد ورود به معامله ی خرید را داشتند اما دیر به معامله ی خریدشان وارد شده اند.

برای مثال در نمونه ای که در حال بررسی آن هستیم ، بسته شدن کندل سبز رنگ درست روی سطح مقاومت ، می تواند این امکان را بوجود بیاورد که معامله گرانی با فراتر رفتن قیمت از high این کندل ، وارد معامله ی خرید شوند.

من سعی می کنم احساس آن ها را در مورد معامله شان بفهمم. به خصوص به دنبال هر احساسی مبنی بر استرس بیش از اندازه شان هستم که ناشی از شک و تردید آن ها به این موضوع است که امکان دارد در معامله شان اشتباه کرده باشند.

4- بررسی حرکت اولیه

در چارت زیر به کندل نشان داده شده با کادر زرد رنگ توجه کنید.

به نظر می آید این حرکت اولیه ، برای معامله گرانی که وارد معامله ی خرید شده اند امیدوار کننده است.

توضیح مترجم : امیدوار کننده است زیرا این کندل توانسته است یک حرکت قدرتمند صعودی را برای قیمت به ثبت برساند. علاوه بر جهشی که نسبت به کندل ماقبل خود داشته است ، موقعیت close آن نیز در منطقه ی بالایی دامنه اش قرار گرفته است.

5- هیجانات زودگذر

اما هر هیجانی زودگذر است و همان طور که در ادامه ی حرکت شاهد آن هستیم ، قیمت به همان سرعتی که بالا رفته بود ، اکنون به زیر ناحیه ی مقاومت سقوط کرده است.

6- ورود ما به معامله فروش در نقطه ای مناسب

بدین ترتیب ورود ما به معامله فروش در نقطه ای خواهد بود که معامله گران دیگر متوجه می شوند معامله ی خریدشان اشتباه بوده است.

7- اولین هدف معامله

اولین هدف معامله را بازگشت قیمت به خط میانگین قرار می دهیم و باقی آن را زمانی که قیمت نتواند موقعیت خود را در شکست سطح حمایت نشان داده شده با خط چین نگه دارد و به بالای آن بازگردد.

مثال سوم:

1- ایجاد یک سقف جدید

به حرکت قیمت نگاه کنید که چطور برای ایجاد یک high جدید در روز جاری ، مجبور شده است به این شکل کِش بیاید!

2- بررسی ساختار تایم فریم بالاتر

همچنین با بررسی ساختار تایم فریم بالاتر متوجه می شویم که این شکست ، هیچ دلیلی را مبنی بر اینکه متوجه شویم انگیزه ای قدرتمند برای صعود وجود دارد ، ارائه نمی کند.

3- بررسی کندل به کندل

بیایید بررسی را کندل به کندل با نگاه کردن به رفتار قیمت ادامه دهیم و جلو بریم.

به آخرین کندل در چارت پایین توجه کنید. Close این کندل در منطقه ی پایین دامنه ی آن قرار گرفته است و این قطعا نمی توند تمایلی برای صعود را نشان دهد.

اما چنین چیزی اتفاق غیر معمولی نیست! زیرا در شکست یک سطح این امکان وجود دارد که قیمت بخواهد ناحیه ی شکسته شده را یک بار دیگر تست کند و به سمت آن بازگشت نماید. پس بیایید دوباره جلو برویم و بررسی را ادامه دهیم.

4- کلوز کندل جدید

و بازهم کندلی جدیدی را داریم که close آن در منطقه ی پایینی دامنه ی آن تثبیت شده است.

خودتان را به جای معامله گرانی بگذارید که با شکسته شدن ناحیه ی مقاومت وارد معامله ی خرید شده اند. فکر می کنید اکنون آن ها چه احساسی دارند؟! من که تصور نمی کنم زیاد خوشحال باشند!

5- نقطه مناسب برای معامله فروش

بدین ترتیب جایی که معامله گران متوجه می شوند در معامله ی خرید خود اشتباه کرده اند ، همان جایی است که ما وارد معامله در جهت فروش می شویم.

6- اولین و دومین هدف برای خروج

اولین هدف برای خروج ، بازگشت قیمت به خط میانگین و دومین هدف … بله درست است! بهتر است کمتر درباره ی صحبت کنم!

رسانه آموزشی فراچارت | مترجم: ساحل تیموری