دنیل مارکین متولد 1970 در سنت پترزبورگ روسیه است. او در 8 سالگی به همراه خانواده به آمریکا مهاجرت کرد. والدین او تحصیل کرده بودند. پدرش زمین شناس و مادرش مهندس مکانیک بود. او همچنین یک خواهر دارد که 10 سال از خودش بزرگتر است. دن ازدواج کرده و 3 فرزند دارد. او اکنون در شهر کارلزبد ایالت کالیفرنیا ساکن است.
دن به عنوان کودکی که از روسیه به آمریکا مهاجرت کرده و به زبان انگلیسی تسلطی نداشته، در مدرسه سختی های فراوانی کشید، اما با سختی فراوان توانست خود را با محیط جدیدش تطبیق دهد. دن در دوران نوجوانی و دبیرستان ورزش هاکی را به صورت نیمه حرفه ای دنبال کرده و در مسابقات شرکت میکرد. او در سال 1989 از دبیرستان “بلیر” فارق التحصیل شد و به دانشگاه تگزاس در آستین رفت.
فلیپ اسمولن (شریک تجاری دن در ساخت شرکت “Trade-ideas” و همچنین مدیر فناوری این شرکت) از کلاس 9 ام دبیرستان با دن دوست نزدیک بوده است. آنها با هم در سال 1989 از دبیرستان “بلیر” فارق التحصیل شده و در خوابگاه دانشگاه تگزاس با هم در یک اتاق سکونت داشتند. فلیپ تحصیلات خود را در رشته علوم کامپیوتر ادامه داد در حالی که دن در رشته بازرگانی تحصیل میکرد. در سال 1992 دن مشغول تحصیل در دانشگاه اقتصاد لندن شد.
سوالاتی در مورد اینکه چگونه ایشان شروع کردند و چگونه شرکت “Trade-Ideas” بنیان گذاری شد را از ایشان پرسیدیم که در ذیل میخوانیم:
به عنوان سوال اول بگذارید بپرسم برای اولین بار چگونه به بازار سهام علاقه مند شدید؟
جالبترین چیز ها در زندگی بر اساس شانس و زمان بندی مناسب سراغ انسان می آیند تا چیز دیگر. در دانشگاه به گروهی پیوستم که به اسم “سیگما، آلفا، میکرو” شناخته میشدند. در آنجا با شخصی آشنا شدم که تا به امروز یکی از نزدیکترین دوستان من در زندگی است. اسم او “استیون گجولد” (فراچارت: Steven Geduld) است. تمام این ماجرا نشات گرفته از تاثیرات او بر زندگی من بود.
من و استیون به نوعی رفیق پایه هم بودیم و تمام کار ها را با هم انجام میدادیم. بعد از سال های اولیه دانشگاه، استیون من را به”آونچر” (فراچارت: در ایالت فلوریدا) دعوت کرد تا او را ببینم و با خانواده اش معاشرت کنم. استیون همیشه در سخنانش به این اشاره میکرد که خانه پدر و مادرش یک آپارتمان است. در ایام کودکی زمانی که در هوستون ایالت تگزاس با پدر و مادرم زندگی میکردم نیز تجربه زندگی در آپارتمان را داشتم و همواره دلم برای استیون بیچاره میسوخت.
زمانی که من به فرودگاه میامی رسیدم استیون به دنبالم آمد و با هم به آپارتمانش رفتیم. آپارتمانش در مکانی به نام “جزیره ویلیامز” (Williams Island) بود. نیاز به توضیح نیست که بعد از دیدن آپارتمان او دید من نسبت به آپارتمان به طور کلی تغییر کرد. آپارتمان انها حدود 470 مترمربع (5000 فوت مربع) وسعت داشت. آپارتمان چندین بالکن و یک دید 360 درجه به دریا و ساحل داشت. در همان لحظه یک یادداشت ذهنی برای خودم نوشتم با این مضمون که : “دنیل، هر اتفاقی که پیش آمد فقط از آقای گجولد بپرس که چه شغلی دارد.”
بعد ها معلوم شد که خانواده بهترین دوست من صاحب بزرگترین شرکت بازارگردان (فذاچاذت: مارکت میکر) در بازار نزدک (NAZDAQ) است. اسم شرکت (Herzog Heine and Geduld) بود. بله، همان “گجولد” معروف! من در آن سفر مفاهیمی را فهمیدم از جمله این که تریدر بودن به چه معناست، ریسک کردن چگونه است و مارکت میکری را به چه میگویند. همچنین فرق بین تریدر و یک بروکر را فهمیدم. قبل از آن هیچ تصوری نسبت به این مفاهیم نداشتم و در واقع فکر میکردم تریدر و بروکر یک چیز هستند.
رابطه دوستی من با استیون باعث ادامه دار شدن این آموزش ها شد. وقتی ما در سال 1994 از دانشگاه اقتصاد فارق التحصیل شدیم، استیون به نیویورک مهاجرت کرد تا مارکت میکر شرکت خودش شود و من هنوز مطمئن نبودم که چه کاری میخواهم انجام دهم.
ما از سوابق تریدری شما آگاه نبودیم تا اینکه مقداری جستجو کردیم، قابل تحسین است، استایل خاص ترید شما در آن زمان ها چه بود؟
اروین گجولد، پدر استیون، به من گفت که در مورد افرادی که به روش SOES (Small Order Execution System فراچارت: یک اصطلاح عامیانه و اسلنگ است و به معامله گرانی گفته می شود که خیلی سریع خرید و فروش می کنند و هدف انها کسب سود از تغییرات اندک قیمت است و در اصل همان سوپر اسکالپر ها هستند) ترید میکردند تحقیق کنم. او میگفت افرادی که از این سیستم استفاده میکنند پول زیادی به دست میاوردند و در حال شکست مارکت میکر ها هستند.
این موضوع خیلی برای من جالب بود و سازگار با تمایل درونیم در ارتباط با ریسک کردن بود. برای همین سریع به سراغ سیستم SOES رفتم و با شرکت Block Trading شروع به کار کردم. مجله اینک (Inc) یک مقاله در مورد ما چاپ کرد به عنوان :”پسران بد کپیتالیسم” (Bad Boys of Capitalism).
شرکت Block trading فراتر از هرگونه توانایی برای توسعه، گسترش یافت. آنها همچنین درک نکرده بودند که امکانات آنها از لحاظ تکنولوژی محدود است. آنها تمام نیاز های تکنولوژیک خود را به یک دفتر کوچک که اسمش را “سایبر تریدر (Cyber Trader) ” گذاشته بودند برون سپاری کردند. مسئولیت سایبر تریدر ساخت ابزار های مورد نیاز برای کمک به تریدر های SOES بود.
در سال 1996 ، من دفتری داشتم که به یک خط T1 متصل بود. در آن زمان سرعت اینترنت من سریع تر از اینترنتی بود که من و شما اکنون استفاده میکنیم. ما بازار های فیوچرز، اوراق قرضه و سهام را زیر نظر داشتیم. در زمان ما از دیتای سطح دو (فراچارت : منظور دیتایی که در آن میتوان علاوه بر قیمت حجم ها را مشاهده کرد) استفاده میکردیم قبل از آنکه اکنون دیگر مورد استفاده قرار نگیرد.
تریدر هایی که اکنون از دیتای سطح دو استفاده میکنند نمیخواهند قبول کنند که اکنون این دیتا ها بی معنی هستند. امروزه تمام اردر ها میتوانند دستکاری شوند، به این معنی که هیچ شرکتی تمام حجم را در یک قیمت نمیگذارد تا بقیه ببیند، این کار دیوانگی است و بر خلاف قوانین شرکت های سرمایه گذاری است. آنها کار های مختلفی میکنند تا مقاصد خود را از دید بقیه پنهان کنند. اما در زمان ما، مارکت میکر ها آنقدر باهوش و زیرک نبودند که بفهمند افراد دیگری میتوانند معاملاتشان را تماشا کنند.
همکاری مابین تریدر های SOES و شرکت اینترنت Select-Net به معامله گردان خرد برتری بیشتری نسبت به مارکت میکر ها را داد. آن زمان دوران نوآوری های سریع بود. جالب تر اینکه آستین (فراچارت: محل زندگی دن) سرمنشا تریدرهای SOES بود.
بسیار عالی. چه چیزی باعث شد به ایجاد نرم افزار گرایش پیدا کنید؟
مدیر شرکت Cyber Trader یک رابط کاربری زیبا به اسم “CyberTrader” تولید کرد که در واقع یک نسخه کپی از اولین نسل رابط کاربری به اسم “The Watcher” بود که توسط شرکت Datek تولید شده بود. آنها بهترین شرکت در این زمینه بودند و اولین شرکتی بودند که این نرم افزار را ساختند.
بعد ها آنها شبکه (Island ECN) را راه اندازی کردند که نقش بزرگی در اعشاری کردن قیمت ها داشتند.(فراچارت: قبل از ورود این تکنولوژی تغییرات کوچک قیمت ها در حد یک چهارم، نصف و سه چهارم دلار بود که بعد از انجام decimalization باعث شد اعداد اعشاری همچون 12.37$ به قیمت سهم ها اضافه شود)
برنامه Cyber Trader ایده بسیار خوبی بود، چون به خیلی از شرکت ها کمک کرد تا مشتریان بیشتری داشته باشند و تعداد کارمند هایشان را کمتر کنند. مشخص بود که نرم افزار است که حاکم بر بازار است. قصه رو کوتاه کنم، شرکت Block Trading یک سال پس از انتشار مقاله Inc بسته شد. شرکت CyberTrader یک دلال بروکر ایجاد کرد و بعد از آن توجه ها به سمت آن زیاد شد. در نهایت در سال 2002 شرکت Charles Schwab شرکت CyberTrader را به مبلغ 500 میلیون دلار خرید. در موردش فکر کنید.
از کجا ایده شرکت Trade Ideas به ذهنتان خطور کرد؟
در سال 1998 من یک تریدر SOES موفق بودم، پول زیادی به دست میاوردم و مردم میخواستند تا از استعداد من استفاده کنند. من توسط دفتر توسعه SOES به عنوان رهبر تریدر های شرکت استخدام شدم. شما تریدر های بیشتری را میتوانید جذب شرکت خود کنید وقتی آنها ببیند در واقع کسی هست که توانایی انجام آن کار را دارد، من آن شخص بودم.
من به شهر اروین ایالت کالیفرنیا نقل مکان کردم. شغلم را دوست داشتم و در کاری که میکردم مهارت داشتم. در تمام مدتی که در کالیفرنیا بودم فقط به این فکر بودم که پولم را به حدی برسانم که شرکتی شبیه CyberTrader برای خودم راه اندازی کنم. در آن زمان آنقدر ترید انجام داده بودم که حس خوبی داشتم از اینکه تریدر بهتری شده ام.
در سال 2000 مقاله ای در مورد من در چندین روزنامه چاپ شد، از جمله روزنامه “San Diego Union Tribune”. در نهایت به همراه یک تیم از افرادی که زمان کار در کالیفرنیا پرورش داده بودم، توانستیم 4 میلیون دلار در سال 2000 سرمایه گذاری کنیم تا شرکت نرم افزاری خودمان را داشته باشیم. ما 2 شرکت اروپایی توسعه نرم افزار با استفاده از مهارت های زبان روسی من و پولی که در اختیار داشتیم راه اندازی کردیم.
زمان بندی همه چیز است. در آن زمان ما با دو چالش مواجه شدیم. اولی انفجار حباب شرکت های الکترونیک بود که باعث شد خیلی از مردم ضرر های سنگینی دهند و بعد از آن خیلی از آنها دیگر تمایلی به سرمایه گذاری نداشتند. چالش دیگر حادثه 11 سمپتامبر 2001 بود که حتی وضعیت را از قبل هم بدتر کرد. با تمام شدن سال 2002 من به همراه تیم اصلی اولیه ام با ایده Trade Ideas شروع به کار کردیم. اولین مشتری آبونه ما در ژانویه سال 2003 به ما پیوست.
چه چیزی باعث شد که به سمت هوش مصنوعی (AI) بروید و به دنبال ایجاد یک نرم افزار هوش مصنوعی باشید؟
ما شرکت Trade Ideas رو ایجاد کردیم چون اعتقاد داشتم که من در مکان مناسب و در زمان مناسبی مهارت هایی را برای ارائه دادن داشتم. من فکر میکنم تقریبا غیر ممکن هست برای افرادی که اکنون وارد بازار میشوند آن احساسات را داشته باشند، پس چطور میشود آن احساسات را منتقل کرد؟ من تکنولوژیی میخواستم ایجاد کنم تا بتواند کاری را که من با احساساتم در زمان ترید انجام میدهم را به صورت اتوماتیک انجام دهد. و اینگونه بود که ما کار خود را شروع کردیم و رفته رفته از آن زمان در حال تکامل هستیم. برای ما هیچ خط پایانی وجود ندارد.”
در این مدت چه درس هایی یاد گرفتید که بتوانید با خوانندگان ما به اشتراک بگذارید؟
یکی از بهترین درس هایی که من در مدیریت سرمایه و سرمایه گذاری یاد گرفتم این بود که چه چیز هایی امکان پذیر است. در دهه دوم از زندگی خودم روز هایی بود که در یک روز 250 هزار دلار در آمد داشتم. تجربه و حس این درآمد برای یک نوجوان به طرز دیوانه کننده ای خوب و جالب است.
همچنین یاد گرفتم چقدر آسان میتوان جنگل را از بین درختان ندید! (فراچارت:اشاره به مردی که در میان درختان جنگل به دنبال جنگل بود). من در آن دوران هر روز سهام شرکت های Dell ، INTC ، CSCO و MSFT را میخریدم و میفروختم. چرا این کار را میکردم؟ در تلاش بودم تا روزی 500 دلار درآمد داشته باشم، اما این بزرگترین اشتباه من بود که اینگونه فکر میکردم. این طرز فکر شما را محدود میکند تا تنها به چیزی که جلوی چشم شما است (روزی 500 دلار) توجه کنید. من با این طرز فکر بزرگترین رشد این شرکت ها را از دست دادم. به عنوان مثال شرکت Dell از سال 1996 تا 2000 در حدود 35 برابر رشد کرد. اینگونه است که ثروت ها ساخته میشوند و من این ها را دیدم و فهمیدم که در مورد کدام شرکت ها صادق است.
بازار سهام مکان تغییر دادن در مقدار ثروت شماست. این بازار جزو معدود مکان هایی است که اگر خوش شانس باشید میتوانید به سرعت جایگاه اجتماعی خود را ارتقا دهید. من دیدم که این اتفاق میافتد و میخواهم به مردم کمک کنم تا آنها هم بتوانند این کار را انجام دهند.
چه خصوصیتی از نرم افزار شما باعث میشود تا در رقابت با بقیه خدمات اشتراکی که وجود دارد، مردم به سمت شرکت شما بیایند؟
نرم افزار ما اکنون در جایگاه بسیار خاصی قرارگرفته است. ما تنها تکنولوژی هوش مصنوعی در بازارهای مالی هستیم. تکنولوژی ما را نمیتوانند مهندسی معکوس کنند. مردم میتوانند این کار را تست کنند البته، اما از آنجایی که حتی خود ما نمیدانیم فردا هوش مصنوعی چه کاری انجام میدهد، این کار (مهندسی معکوس نرم افزار) یک کار بیهوده محسوب میشود. ما خیلی جلوتر هستیم، به خاطر این عرض میکنم که سابقه گروه ما بسیار زیاد است. دانشی که گروه ما با همکاری هم بر روی این پروژه قرار داده امروزه در جای دیگری موجود نیست.
بزرگترین تراژدی غم انگیز برای سرمایه گذاران خرد این است که همانطور که شهاب سنگ باعث نابودی دایناسور ها شد، انفجار حباب (فراچارت: سقوط سهام شرکت های کامپیوتری آمریکا) و حادثه 11 سمپتامبر باعث شد تا خیلی از سرمایه گذاران نابود شوند. در همان هنگام شرکت های سرمایه گذاری گفتند که مقصر افراد عادی ایی هستند که نباید در بازار باشند و باید بازار را به دست متخصصین بسپارند.
بله همانطور که میدانید همان متخصصینی که باعث بحران اقتصادی شدند. بیشتر از 16 سال است که مردم دائما پول خود را به سایر افراد میدهند. صنعت سرمایه گذاری، هنر انتخاب سهام را کُشت و به جایش همه افراد را بر روی یک شاخص جمع کرد. در بهترین حالت شاخص میانگین تمام سهم هاست.
اهداف آتی شرکت Trade Ideas چیست؟ آیا پروژه در حال انجامی دارید؟
هر موقع این اتفاق بیافتد مشتریان Trade Ideas زودتر از همه خواهند فهمید. در حال حاضر یک انقلاب تکنولوژیک در حال شکل گیری است. این انقلاب به حدی سریع و وسیع است که هیچ صنعتی توان فهم و قیمت گذاری بر روی آن را ندارد. خوشبختانه برای ما یکی از بهترین مکان ها برای بهره گیری از این انقلاب در بازار سهام است. هر چیز جدیدی در دنیا ابتدا در بازار سهام اتفاق میافتد.
Trade Ideas نهایت کاری است که شما میتوانید با اطلاعات بازار انجام دهید. اینکه تمام این اطلاعات به کجا ختم خواهند شد بسیار هیجان انگیز خواهد بود. بهترین قسمت این ماجرا این است که ما یک شرکت نوپا (استارت آپ) نیستیم. ما قبلا کارهایمان را انجام داده ایم و اکنون زمان آن است تا Trade Ideas پیروز شود.”
دوست دارید “میراث” شما به عنوان یک تریدر چه چیزی باشد؟
من میخواهم یکی از این افرادی باشم که بازی را در جهت مثبت تغییر میدهند.
عباراتی چون ‘تریدر روزانه، تریدر موج سوار، و سرمایه گذار بلند مدت’ تماما تصاویری منفی در ذهن شما ایجاد میکنند. ما تریدر روزانه رو به 95% افرادی که پولشان را در بازار از دست داده اند اطلاق میکنیم. تریدر موج سوار نیز بر اساس تعریف زودتر از مقداری که باید بازدهی مناسب را بگیرد از بازار خارج میشود، و سرمایه گذاران بلند مدت به عنوان افرادی که “هیچ موقع نمیفروشند” اطلاق میشود. من میخواهم تا مردم تمام این مفاهیم را فراموش کنند. بازار سهام جایی است که ما کشف میکنیم. ما هکر های ثروت هستیم.
ما به دنبال درمان سرطان هستیم، به دنبال تغییر ژن ها هستیم. ما در بازار سهام هستیم تا شناوری را بالا ببریم، شناوری را جمع کنیم و از عصر جدید اطلاعات استفاده بهینه بکنیم. عصری که در آن ما ابزار های عصر حجری تحلیل تکنیکال را فراموش خواهیم کرد و درگیر شیوه جدید خرد کردن دیتا های بزرگ به وسیله هوش مصنوعی خواهیم شد.
!فراچارت: کسانی که علاقه دارند می توانند به سایت دن مارکین واقع در این لینک مراجعه کنند: www.trade-ideas.com
مترجم: محسن پاشایی | انتشار:فراچارت
1 دیدگاه
SEPEHR.TH
با تشکر از ترجمه خوبِ جناب پاشایی و مدیریت محترم فراچارت. پیروز و پایدار باشید.