به درون ذهن جس فلدر خوش آمدید (Jess Felder)
مصاحبه کننده: 20 سال است که جس فلدر در حیطه مدیریت سرمایه فعالیت میکند. او اولین فعالیت حرفه ای خود را در کمپانی Bera Stearn (فراچارت: کمپانی خدمات مالی، سرمایه گذاری بانکی و مدیریت سرمایه) آغاز کرد و سپس یک صندوق سرمایه گذاری چند میلیارد دلاری در sanata monica کالیفرنیا تأسیس کرد. وی به تازگی یک شرکت خانوادگی در شهر Bend در ایالت Oregon تأسیس کرده که نشریه The Felder Reprot را منتشر میکند.
این نشریه، نشریهای تخصصی را برای سرمایه گذاران حقیقی چاپ میکند. من جس فلدر را قبلاً نیز میشناختم، اما چیزی که نظرم را به او جلب کرد، مقاله ای بود که در وال استریت ژورنال (Wall Sreat Jornal) منتشر کرد: «چرا جس فلدر از پرهزینه ترین تصمیمی که در زندگی خود گرفته پیشمان نیست؟» در این مقاله، او به جدا شدن از صحنه فعالیت در وال استریت و تأسیس شرکت سرمایه گذاری چند میلیون دلاری اش، اشاره میکند. در ادامه، بخشی از مقاله را میخوانیم:
15 سال پیش، در زمان وقوع حباب شرکتهای اینترنتی که شاخص نزدک (فراچارت: NASDAQ : این بازار بزرگترین بازار معاملهٔ الکترونیک سهام در آمریکا است) به 5000 رسیده بود، من از سمت معامله گر ارشد و مؤسس شرکتی که تبدیل شده بود به یک شرکت سرمایه گذاری چند میلیون دلاری، استعفا دادم که پرهزینه ترین تصمیم زندگی ام بود.
دلیل استعفایم نه بی میلی به کار زیاد (80 ساعت در هفته و شاید هم بیشتر) بود، نه بی علاقگی به همکارانم (هرچند واقعاً دیگر علاقه ای به آنان نداشتم!) و نه حتی بی میلی به کاری که انجام میدادم؛ بلکه به این دلیل استعفا دادم که فهمیدم بازار بورس، وال استریت، و مخصوصاً صندوق سرمایه گذاری ای که در آن فعالیت میکردم، پر شده بود از حقه بازی و نفرت؛ و من دیگر نمیتوانستم این جو را تحمل کنم و جزئی از این مجموعه باشم (این موضوع مثل یک پتک بر سرم میخورد و دیوانه وار اذیتم میکرد).
او مقاله اش را با این جمله به پایان رساند: تا به حال تمام تلاشم را کرده ام تا بفهمم چگونه میتوان با بهترین راه اخلاقی ممکن به مردم در زمینه سرمایه گذاری کمک رساند.
صبر کن، کمی تأمل. یعنی میگویید جس فلدر شرکت سرمایه گذاری چند میلیارد دلاری دارای رتبه “B” را که خودش تأسیس کرده بود، به خاطر رعایت اخلاق، صداقت و داشتن عذاب وجدان رها کرد؟ آری، نجابت، کمترین چیزی است که در این باره میتوان گفت!
پس از استعفا، سرپرستی شرکت او را به شخص دیگری واگذار کردند. شرکت سرمایه گذاری، پس از گذشت کمتر از یک دهه، با سرپرستی اشخاص دیگر با انبوهی از مشکلات حقوقی، افول شدیدی کرد. عجب داستان دیوانه کنندهای! بعد از خواندن مقاله وال استریت ژورنال، به سراغ او رفتم، با این هدف که ببینم آیا تمایل دارد تجریبات و دانشش را با من به اشتراک بگذارد. اگر چه به تمامی سؤالاتم پاسخ نداد، ولی این فرصت را در اختیارم گذاشت که هر ازگاهی ملاقاتی داشته باشیم تا بتوانم نظراتش را درموضوعات مختلف جویا شوم.
چه چیزی برای اولین بار توجه و علاقه شما را نسبت به بازار سهام جلب کرد؟
وقتی 8 سالم بود، پدرم یک کامپیوتر شخصی برایم خرید که یک بازی شبیه ساز بورس به اسم «میلیونر» داشت. زمان زیادی طول نکشید که از بازی خسته شدم و کنارش گذاشتم، ولی با مضمون و مفاهیم بازارهای مالی آشنا شدم. به زودی معاملات مجازی را آغاز کردم. یک دفتر حسابداری داشتم که اواخر هر هفته اطلاعات قیمت را در آن به روزرسانی میکردم. بالاخره سرمایه گذاری با یک حساب واقعی را شروع کردم و زمانی که در دانشکاه قبول شدم، فهمیدم این حوزه، همانی است که میخواهم آینده کاری ام را در آن آغاز کنم.
چه روش یا استراتژی معاملاتی بود که شما آن را انجام دادید و در آن موفق نبودید؟
سخت است بگویم همه این روشها سبب شکست من شده اند.در آن زمان تلاش کردم روشهای مختلف را، که هرکدام مزیتی در فرایند کاری ام داشتند، تا جایی که ممکن است با هم ترکیب کنم. برخی در شرایط خاص بهتر از بقیه کار میکردند. فکر میکنم زمانی که به یکی از آنها بیشتر تکیه میکردم، به دردسر می افتادم. اما الان سعی میکنم تا زمانی که همه شرایط برای یک معامله موفق مهیا شود، صبر کنم و فقط تحت آن شرایط وارد معامله شوم. عمیقاً معتقدم چیزی که معامله گران بزرگ را از دیگر معامله گران متمایز میکند، صبر و نظم خارق العاده آنهاست.
سبک یا قوانین معاملاتی چه شخص یا اشخاصی روی شما و سبک معاملاتی شما تاثیر گذاشت؟
زمانی که داشتم راجع به معامله گران و سرمایه گذاران بسیار موفق مطالعه می کردم، مراحل مختلفی را پشت سر گذاشتم و تجربه کردم. ابتدا سبک سرمایه گذاری بر پایه ارزشگذاری متعلق به وارن بافت (فراچارت: Warren Buffet) و بنیامین گراهام (فراچارت: Ben Graham) توجهم را جلب کرد. سپس علاقه شدیدی به سبک تکامل یافته وارن بافت که توسط چارلی مانگر (فراچارت: Charlie Munger) نوشته شده بود پیدا کردم. پس از آن، وارد حوزه تحلیل تکنیکال شدم و در نهایت، به سبک تحلیلی امواج الیوت و دی مارک DeMark روی آوردم.
همچنین سبک معاملاتی آقای پاول تئودور جونز (فراچارت: Paul Tudor Jones) و سبک معاملاتی دنباله روی روند را نیز مطالعه کرده ام. بعدها مجذوب روشها و تاریخچه زندگی استن دراکن میلر (فراچارت: Stan Druckenmiller) شدم. استن دراکن میلر احتمالاً موفق ترین مدیر شرکت های سرمایه گذاری در میان نسلهای مختلف است. من شیوه او را میپسندم: “منتظر میمانی موقعیتهای معاملاتی فوق العاده، که آدم را به هیجان میآورد، ایجاد شوند و بعد تا جایی که میتوانی خرید میکنی.”
بهترین تعریفی که از سبک معاملاتی خودتان میکنید چیست؟
سبک معاملاتی من ترکیبی از تحلیل بنیادی، تحلیل رفتاری، تحلیل تکنیکال و تجزیه وتحلیل کلان اقتصاد است. اولین کسی که دیدم راجع به این سبک صحبت کرده است، تاد هریسون (فراچارت: Todd Harison) بود.
در حالت ایده ال، من دنبال سهم هایی هستم که خیلی ارزان و منفورند. دنبال سهم ارزانم، زیرا قیمت (پولی که برای خرید پرداخت میشود) نرخ بازده سرمایه را تعیین میکند. هرچه چیزی را ارزانتر بخریم، نرخ بازده مان میتواند بالاتر رود؛ و به این دلیل دنبال سهم های منفور در بازار هستم که هرچقدر سهمی منفورتر باشد، احتمالاً میزان تقاضای باقیمانده برای کاهش قیمت در آن کمتر است. وقتی سهمی به طور گسترده مورد نفرت بازار قرار بگیرد، به این مفهوم است که هرکه میخواسته سهم را بفروشد، تاکنون فروخته است و دیگر فروشنده ای وجود ندارد.
هر زمان سهمی را پیدا کردم که این دو شرط را داشت، با استفاده از تحلیل تکنیکال، به دنبال سیگنالهای تغییر روند نزولی به صعودی میگردم. سپس منتظر پایان مومنتوم های نزولی در تایم فریمهای مختلف میمانم. برای فروش (فراچارت: short)، همه این موارد، به طور معکوس، صدق میکند.
به نظر شما چه چیزی معامله گران بزرگ را از بقیه مجزا میکند؟
معامله گران بزرگ میل دارند سریعتر از توده مردم حرکت کنند و با دیگران متفاوت باشند. نه تنها در این مورد، بلکه در زمینه های دیگر نیز این گونه عمل میکنند.
نباید گفته شود پول با همراهی با توده بدست نمی آید، چون اغلب اوقات این تنها راهی است که افراد زیادی با آن به پول دست مییابند؛ بلکه باید گفت پول با دنباله روی از توده مردم کسب نمیشود. آنها (فراچارت: معامله گران بزرگ) ایده هایشان را شکل میدهند و با اعتماد به نفس، بدون توجه به نظرات کوتاه مدت، آنها را عملی میکنند.
چه مطلبی میتوانید راجع به رویکردتان در مدیریت ریسک به خوانندگان ما بگویید؟
تقریباً بیشتر مواقع به میل خودم و بر اساس شخصیتم خرید و فروش انجام میدهم. به ندرت خودم را در معرض ریسکهای عمومی بازار قرار میدهم. از این گذشته، سعی میکنم از حد ضرر قیمتی استفاده نکنم. ترجیح میدهم به جای استفاده از حد ضررهای بزرگ قیمتی، از حد زیان بنیادی و زمانی استفاده کنم. هر زمان سناریوی تحلیلی ام از اعتبار افتاد، یا اگر معامله در زمان مورد انتظار به بار ننشست، از آن خارج میشوم.
چه کتابها، وبسایتها و یا منابع دیگری برای اشخاصی که میخواهند دانش معامله گری خود را افزایش دهند پیشنهاد میکنید؟
● من تقریبا سالی یک بار کتاب جادوگران بازار (Market Wizards) را مطالعه میکنم؛
● گزارش سهامداری سالانه وارن بافت (Warren Buffet’s shareholder letters) نیز یکی از منابع بسیار ارزشمند برای فهم بازار و کسبوکار است؛
● کتاب خاطرات یک اپراتور سهام ،(Reminiscences Of A Stock Operator) و همچنین بیوگرافی جس لیورمور (Jess Livermore) هر دو عالی و استثنایی هستند؛
● به علاوه، ازنظر من توییتر (شبکه اجتماعی) نیز ابزاری خارقالعاده، بهخصوص برای دسترسی به اخبار، و البته به اشتراک گذاشتن ایدهها با دیگر معاملهگران و آموختن از اجتماع پرپتانسیل معاملهگران است. این، برای من بسیار ارزشمند است.
در رابطه با حجم معاملات چه توصیه ای به خوانندگان دارید؟
حجم معاملات باید با اعتماد به موقعیت معاملاتی، و میزان مهارت و نظم کاریتان همسو باشد و متناسب با آنها تعیین شود. تنها زمانی حجم معاملات را زیاد کنید که با داشتن اعتماد به موقعیت معاملاتی و میزان مهارت و نظم کاری، بتوانید به طور مؤثر معامله انجام دهید. نکته حساس اینجاست که اعتماد بیش از حد، در بازارهای مالی نابودکننده است، چه اعتماد به ایده، چه اعتماد به توانایی ها. اینجا اهمیت اعتماد داشتن به دانش و مهارت، خود را نشان می دهد. به همین علت است که اکثر معامله گران موفق، به جای اثبات یک ایده، بیشتر وقتشان را صرف این میکنند که بفهمند کجا ممکن است در اجرای آن به اشتباه بیفتند.
خب، حالا که به یک معامله گر موفق در بازار تبدیل شده اید، چه اقداماتی را برای ارتقای مهارتتان انجام میدهید؟
من تا ابد دانش آموز این عرصه هستم. به هیچ وجه نمیتوانم تصور کنم روزی به نقطه ای برسم که حس کنم آنقدر که میتوانستم یاد گرفتهام و باید متوقف شوم. غالباً برایم هیجان آور است که با مفهوم و تاکتیک تازه ای آشنا شوم. من مدام میتوانم مهارتهایم را بهبود دهم. این فرایندی پایان ناپذیر است.
آیا عادت، روش و یا شیوه ای دارید که ازنظر بقیه نامتعارف باشد؟
به نظرم بزرگترین بی منطقی در بازار این است که گفته میشود شما باید فقط یک استراتژی و یا سبک معاملاتی را انتخاب کنید و به کار ببرید: یا معامله گر بنیادی باشید یا تکنیکال؛ یا دنباله رو روند باشید یا به دنبال نقاط بازگشتی. من نمیتوانم این مطالب را بپذیرم. درحقیقت، به نظرم بزرگترین اشتباهی که یک معامله گر میتواند انجام دهد این است که یک سبک معاملاتی را انتخاب کند و بقیه را کنار بگذارد. وقتی سبکهای معاملاتی مختلف را کنار هم میگذارید، همیشه نتیجه بهتری میگیرید.
چه توصیهای میکنید به کسانی که به تازگی میخواهند وارد عرصه معامله گری شوند و چه دستورالعملی برای آنان دارید؟
ابتدا پیشنهاد میکنم سبکهای معاملاتی مختلف را مطالعه کنند و درباره اشخاصی که این سبکهای معاملاتی را اجرا کرده اند مطلب بخوانند؛ و در نهایت، سبک یا موضوعاتی را بیابند که واقعاً مجذوبشان کرده است. وقتی چنین چیزی را یافتید، در مسیر موفقیت در معامله گری قرار گرفته اید. از یاد نبرید که در نهایت باید سبک مخصوص خودتان را پیدا کنید. (فراچارت: او دقیقا به بزرگترین حقیقت در معامله گری اشاره کرده) تنها کاری که نیاز است انجام دهید این است که سبک معاملاتی ای را که با آن ارتباط برقرار نمیکنید و نمیتوانید با آن خو بگیرید رها کنید و تلاش نکنید آن را یاد بگیرید.
هرچه میتوانید، بیشتر راجع به چیزهایی که واقعاً برایتان جذاب است یاد بگیرید؛ پس از آن، بی شک به نسخه شخصی خودتان، سبک معاملاتی منحصربه فرد شما، دست پیدا خواهید کرد.
انتشار:فراچارت / مترجمین : سعید جنتی زاده و امیر مصطفی زاده
8 دیدگاه
امید
واقعا ممنونم بابت زحمت هاتون
مدیریت
در پاسخ به: امیدتشکر از شما
saeed heidari
الان لینکدین ایشون رو بررسی کردم،مثل اینکه توی دانشگاه هنر درس خوندن!!!
یک مشورت میخواستم،اگر بخوام آینده ی کاریم توی بورس و بازارهای مالی باشه،ارشد خوندن بهتره (مهندسی مالی) یا برم مدرک CFA رو بگیرم؟
اگر راه بهتری هم سراغ دارید پیشنهاد بدید لطفا.توی سنی هستم که دیگه باید تصمیم رو بگیرم 🙂
مدیریت
در پاسخ به: saeed heidariخوب داشتن تحصیلات مرتبط خوبه ولی الزام اور نیست. ال بروکس هم یک چشم پزشک بود.
alireza.nozari
در پاسخ به: saeed heidariسلام.تحصیلات در رشته ای که قراره کاره اینده شما باشه بدون شک تاثیر داره ولی همه چیز نیست.اولین چیزی که میتونم بگم بهت اینه که بورس اونی نیست که راجبش فکر میکنی و همینطور موفقیت در اون.پزشکی شباهت زیادی به بورس داره یک پزشک یک خط مینویسه و اون یک نسخه میتونه هم جون یک نفر رو نجات بده و هم انو بکشه!بورس هم همینه یا باید بخرید یا بفروشید واگر نسخه شما درست باشه خب زنده میمونید ولی اگر اشتباه باشه دیر یا زود میمیرید.پس خواهشا در مورد این شغل زود قضاوت نکنید و نگرش خودتونو تقییر بدید.این کار خیلی زرنگتر از اونی هست که فکر میکنید و به راحتی روی واقعی خودشو نشون نمیده.اگر میخواهید با دو تا دکمه زدن پول در بیارید پس راه سختی رو انتخاب کردید
و ورود شما رو به معبد شائولین تبریک میگم.سر اخر هیچ انسان موفقی بی دلیل موفق نمیشه اون مطمئنا راه هایی رو رفته که خیلیا حتی میترسن که راجبش فکر کنن چه برسه که انجام بدن!
میلاد حیدری ثانی
از صمیم قلب آرزوی موفقیت و سلامتی روزافزون برای دست اندرکاران وب سایت فراچارت میکنم ، جدا بهترین وب سایت از نظر تولید محتوا آموزش بورس و بازارهای مالی هست.
مدیریت
در پاسخ به: میلاد حیدری ثانیممنون میلاد جان از لطف شما
SEPEHR.TH
با تشکر از مترجمین محترم این مقاله آموزشی مفید و مدیریت محترم فراچارت.
پیروز و پایدار باشید.