در هنگام رانندگی و پشت فرمان ماشین، شخصیت واقعی و ذات اصلی ماست که حکمرانی می کند و مطمئنا تمامی رفتارهایی که از ما در خیابانها و جاده ها سر می زند اتفاقی نیست و این ما هستیم که در موقعیت های دیگر زندیگیمان نقابی بر چهره می زنیم و فکر می کنیم که خود واقعی ما چیز دیگریست. وقتی از شهری به شهری دیگر و یا از کشوری به کشور دیگر نیز مهاجرت می کنیم، پس از مدتی و بدور از اختیار خودمان همانی می شویم که بودیم در حالی که در روزها و یا شاید ماههای نخستین جابجایی مکان، شخصیت خاص و جدیدی را برای خود تعریف و ایجاد کرده بودیم. عده ای هم وقتی به محیط تازه ای مثل مدرسه، دانشگاه، خدمت سربازی و … وارد می شوند چهره متفاوتی از خودشان ارائه می کنند.
در دنیای معامله گری نیز همین گونه است. شخصیت اصلی آدمها در پای میز معامله نمایان می شود و هر آنچه هستیم آشکارا ما را با خود درگیر می کند. جالب است که در اغلب اوقات کسی هم در کنار ما نیست. تصمیم گیرنده نهایی هم خود ما هستیم اما باز هم با برخی موانع دست و پنجه نرم می کنیم و راضی نیستیم. در حقیقت بازار سرمایه یک دستگاه دروغ سنج فوق العاده است که ذات معامله گران را پرینت می کند.
فرض کنیم که در زندگی صبور نبودیم و همیشه تصمیماتمان بر پایه دلایل مقطعی و بدون آینده نگری بوده است، بناچار در هنگام معامله نیز اینگونه خواهد بود. یا همواره خواهان رسیدن به موقعیت های دیگران بودیم بدون آنکه تلاشی برای آن کرده باشیم که به نوعی این رفتار حسادت شمرده می شود پس در هنگام بررسی نمودارها نیز به خودمان سخت میگیریم تا مثل دیگران باشیم. همه روزگار جوانی را بر پایه دهان بینی و حرف و حدیث سایرین گذراندیم لذا امروز و در هنگام بررسی سهم نیز چشم به نظر دیگران می دوزیم.
آن مواقعی که نتوانستیم استرس را از خود دور کنیم و همیشه در ابتدا و انتهای پروژه های کوچک و بزرگ کاریمان دلهره و اضطراب مانع از برداشتن قدمهای منطقی و سپس نتیجه گیری مناسب می شد، در هنگام خرید و فروش در بازارهای مالی هم همین طور خواهد شد. وقتی مشکلات زندگی آرامش و امنیت را از ذهن خارج می کند و شبها را پریشان می گذارنیم، قطعا معامله گر خوبی نیز نخواهیم شد و نتایج معاملات ما در بورس از پیش تعیین شده می گردد.
بر خلاف تصور خیلی ها به هیچ عنوان نمی توان در عرصه معامله گری در بورس کاری از پیش برد در حالی که به خودمان هم دروغ می گوییم و قصد داریم شخصیتی خیالی را پای میز معاملات بنشانیم. یادتان باشد که قیمتها هیچ تعهدی به کسی ندارند بنابراین ابتدا خودتان را دقیقا بشناسید. پس از آن سعی در رفع نقاط ضعف مهم و برخی اشکالات ذاتی خود کنید آنگاه اگر احساس کردید به خودتان کاملا مسلط بوده و اعتماد به نفس کافی دارید، شاید زمان مناسب برای معامله گری فرا رسیده است.
بازنشر: فراچارت | نویسنده: مهندس وحید درزی
10 دیدگاه
mohammad
فوق العاده عالی و پند آموز
بازار شخصیت واقعی مارا نشان میدهد و بزرگترین مدرسه انسان سازی است
سپاس فراوان از فراچارت و جناب درزی بابت مطلب زیباشون
مدیریت
در پاسخ به: mohammadممنون عزیزم
Jeff Mouller
چه بسیار زیبا و چه زود فراموش شدنی…
تریدر های بزرگ با انتخاب هدف بزرگ و گام برداشتن در جهت این هدف به موفقیت میرسند.
امیدوارم اول من و تمام دوستان اینگونه باشیم…
سپاس فراوان از مهندس درزی و حمید دوسداشتنی…
لطفتان همیشه مستدام…
مدیریت
در پاسخ به: Jeff Moullerممنون جف عزیزم
لاماسیا
ممنون .بله معامله گری چیزی فراتر از کارهای عادی و معمولی است.
برای همین باید بیشتر و بهتر از دیگران بدانیم و انجام دهیم
ابراهیم صفری
چقدر دقیق به این مسئله توجه و بیان شد !! افرین و افرین .
مدیریت
در پاسخ به: ابراهیم صفریممنون ابراهیم عزیز. اقای درزی زحمت این مقاله را کشیدند
هاشمی
با سلام
مرسی از شما و سایت خوبتون
یه جمله ای هست که من خیلی بهش اعتقاد دارم و اون اینه که ( بورس به معامله گرها درس زندگی میده )
مدیریت
در پاسخ به: هاشمیممنون اقای هاشمی. بله بورس واقعا به ادم درس زندگی میده
SEPEHR.TH
با تشکر از جناب درزی بابت مقاله حرفه ای حاضر و مدیریت محترم فراچارت.
واقعا بازارهای مالی میدانِ عمل است و هیچ دوز و کلک و نقابی را بر نمیتابد و به مدعیان درس های تازه ای می آموزد.
دوستی می گفت : خیانتکار ترین افراد کسانی هستند که بازار را برای مبتدیان ساده و راحت جلوه دهند، چراکه راه دوستی با بازار بسیار طولانی و پر پیچ و خم است، چون از درون شما می گذرد!