مطالب مرتبط

6 دیدگاه

  1. 0
    majid1363

    majid1363

    سلام مدیریت محترم ، استادی یا جزوه ای یا مطلبی یا کتابی وجود داره راجب تابلو خوانی معاملات که کمکمون کنه؟ باتشکر.

  2. -1
    مهدی صاحبی

    مهدی صاحبی

    به نام خدای بزرگ
    سلام
    کامیار عزیز، امیدوارم حالت خوب باشه
    کامنتتو که خوندم دیدم درسته
    موافقم بات

    بزار یکمم من برات بگم، پول که نمیدیم که …

    علم تا حدی مفیده که پاشو از نیاز شخص جلوتر نزاره

    یادمه قدیما که کوچیک بودیم، سگا بازی می کردیم
    ماشین بازی دزد و پلیس بود…
    بعضی وقتا من دزد می شدم و می افتادم جلو
    بعضی وقتا پلیس انتخاب می کردم و می افتادم پی دزده
    البته من خودم پلیس خانومه رو انتخاب می کردم، بگذریم…

    یادمه زمانی که پلیس می شدیم بعضی وقتا اینقدر غرق سرعت می شدیم که هدف اصلی فراموشمون می شد
    حتی دقیق یادم میاد که خیلی مواقع از دزده هم جلو می زدیم، تازه توربو هم میزدیم…

    حالا که فکر می کنم می بینم اونروزا دزده چقد فحشمون می داده که بابا فلان فلان شده تو باید منو بگیری
    کوجاااا داری میری؟؟؟

    بعله داستان اینه
    تکه کلام معروفم و باس دوباره بنویسم والا میمونه اینجام، هی روزگاررر☺

    به قول خودت که ایشالله همیشه سلامت باشی، روده درازی نمی کنم

    اما نمی تونم نگم، باید حرف بزنم

    حالا این مباحث و کلیات رو بسط می دهم به مارکت و دانش بورسی
    علم رو به یه اسب سرکش و قدرتمند و ما سوار بر اسب

    شخص باید خودش اجازه جولان دادن علم روبهش بده

    دستهام دارن یه چیزایی می نویسن بزار بنویسن
    در یک مسایقه اسب سواری، بهتره بگم اسب دوانی
    ما سواره کار، علم هم تشبیه می کنیم به اسب
    اسب برای دوندگی و نشان دادن خروش و قدرتش به سواره کار نیاز داره که اگر سواره کار نباشه و بدوه، بهش میگن اسب وحشی

    ما برای پیشروی و شرکت در مسابقات به اسبی خوب نیاز داریم
    اسب، قدرت داره تو رو ببره و از جایی که هستی دور بشی
    اما آیا مقصد اسب با هدف ما یکیه؟ نه نیست

    سواره کار هست که اجازه میده اسبش با قدرت به سمت هدفش بره
    سواره کار اسبو زین کنه و هی کنه اسب میدوه اما کجا؟ هر کجا اون بخواد، نه ما

    خب سواره کار باید این افسار اسب سرکش و قدرتمند رو بگیره دستش و اونجا که می خواد هدایتش کنه که نره از میدون مسابقه بیرون!

    خیلی از معامله گر های ما، فقط می خواند یاد بگیرن اما سمت و سو نداره کارشون.

    هدف یادگیریه نه به کارگیری…

    ۳۰، ۴۰ نوع سیستم تحلیل وجود داره، هزاران فایل وجود داره
    از ریشه درخت بگیر تا برگ رو شاخه مسیر داریم برای سود کردن

    اصلا سود کردن کار سختی نیست، سود نکردن کار خیلی سختیه

    من همیشه به همه گفتم تنها راه موفقیت در بازار تکیه بر دانش بالای خودتان است نه اون دانشی که همه دارند. اون دانشی که شمارو متمایز می کنه نسبت به بقیه

    من می خوام بگم رابطه بسیار بسیار مستقیمی بین درآمد و بازدهی از مارکت با دانش بورسی شخص وجود داره.
    هر کی به اندازه معلوماتش از بازار برداشت می کنه.

    یه چارت رو همه میبینن ولی عده کمی توش در سود هستند

    اجاره بهم بده یکم بازی کنم…

    به نظر من با افزایش رتبه علمی بازدهی منفی در صورتی وجود داره که دانشی که در حال کسب هستی از جنس دانش قبلیت نباشه
    مثال میزنم:
    هدف یکی از آموختن، دانشمند شدنه و اینکه همه بهش بگن دانشمند، و بگن تو خیلی چیزا بلدی و … خوب به همین می رسه

    یکی هدفش از آموختن اختراعه و به طور حتم به همین می رسه
    منظورم اینه که تا (((هدف))) ازآموختن چی باشه؟؟؟؟

    آیا کسی که تو شیمی داره تحصیل می کنه بره از لیسانس به فوق لیسانس ،از توانایی که در شیمی داره کم میشه؟

    اگه بشه دکتر و فیلسوف چی؟ مسلما بسیار بهتر از رتبه های قبلیش صاحب نظر تر می شه.

    اما اگر اون استاد شیمی هدفش این باشه که فقط بخونه تا خونده باشه و یاد گرفته باشه تا همه بهش بگن استاد و …

    و (((هدف کاربردی نداشته باشه)))، جنس و ماهیت علمش، از کار آزمایشگاهی خارج میشه و عملکرد و نوع پذیرش ذهنیش هم، میشه کسب علم، نه بکار گیری علم و به مراتب افزایش علم منجر به کاهش عملکردش در آزمایشگاه میشه…

    اینجاست که می بینیم بعضی مواقع یه استاد دانشگاه که مثلا برق خونده از یک کارگر ساده که در مغازه برق کاری یاد گرفته، تواناییش در نصب ابزار برقی کمتره و می شنویم که میگن مثلا طرف لیسانسه یا …

    ازت اجازه می خوام تا (پس از پرداختن به جنس و تعیین هدف برای آموختن و کسب علم) موردی هم اینجا اضاف کنم:

    علم زیاد نه، علم متفرقه کاربردی نیست!
    علمی که در راستای هدفت (که کاربردی کردن دانسته هات هست)، نیست.

    یعنی استاد شیمی بره فیزیک،نجوم، زیست و … رو بخونه
    این شخص می خواد فقط یاد بگیره
    هدفش اینه، پس بهش می رسه
    ولی اینجا در زمینه قدرت عملکردی تضعیف میشه

    بنابراین،
    ((کسب علمی که تنها به هدف کسب علم باشه))، در عملکرد فرد نتیجه عکس و منفی خواهد گذاشت…

    ولی اگر کسب علم به هدف به کارگیری این علم باشه، بسیار ارزنده و بدون حد و مرز، مفید واقع می شه.

    نتیجه اینکه ((هدف))، اون چیزیه که دانش آموز نیاز داره
    که آیا این دانش را برای دانستن می خواد یا برای بکار گیری؟

    که همان افسار اسب میشه در دست سواره کار، که درسته داری میری جلو ولی اونجا که من می خوام باید بری!

    تاکیید می کنم، دانش آموزی که هدفش یادگیری و مثلا دانشمند شدنه و هدفش فقط کسب علمه و هدفش بکار گیری نیست، به مراتب و در کانال زمان، خلاقیتش از دست میره و مثل اون استاد شیمی، ماهیت کارش از کار آزمایشگاهی خارج میشه…

    از طرفی دانش آموزی که ((هدفش، آموزش و کسب علم، به ((هدف)) بکارگیری هست))، خلاق تر و متبهر تر خواهد شد. چون مدام با آموختن در حال تست و بکارگیری آموخته هاش هست.

    ببخشید یکم طولانی شد ولی فکرم داشت دستور می داد، دستهام داشتن مینوشتن
    فکر کنم یکم قلبت تند تند زد و پیش خودت گفتی خداااروشکر یکی دیگم داریم….

    ممنون از وقتی که گذاشتید
    بهترین هارا برایتان آرزومندم…
    به امید خدا

    ایشالله همیشه موفق باشی عزیزم

  3. -2
    SEPEHR.TH

    SEPEHR.TH

    با تشکر از جناب فراهانی در خصوص انتقال تجربیات ارزنده شان و همچنین مدیریت محترم فراچارت. پایدار باشید.

ارسال یک نظر

استفاده یا فروش محتوای آموزشی فراچارت در رسانه های دیگر نقض قوانین کپی رایت است و پیگرد حقوقی دارد.